خنده چیست؟ در واقع خنده یک برنامه است که کل سیستم بدن را درگیر میکند. ممکن است خنده در اثر گفتن یک مطلب خندهدار باشد که از عصب شنوائی ما شروع میشود، و یا ممکن است در اثر دیدن تصویرهای خندهدار و کمیک بوده و از چشمهایمان شروع شود. دانستن این نکته میتواند جالب باشد که پیدایش خنده بیش از بهوجود آمدن زیان و عمیقاً با پیدایش ما ارتباط دارد.
● تأثیرات لبخند و خنده
لبخند زدن و خندیدن، نشانه داشتن شخصیتی دست و دلباز، اجتماعی و خوشقلب است. گرچه ما معمولاً خندیدن زیاد را با سبکسری یکی میدانیم ولی بایستی بدانیم که تغییراتی فراسوی سبکسری در جسم و بدن انسان به واسطه خندیدن و لبخند زدن بهوجود میآید که تظاهرات عینی آن شادمانی است که در این حالت تمام جسم تنظیم میشود و ذهن شفافتر میگردد.
● چهره
خنده درمان مؤثر و قدرتمندی برای غلبه بر پیری و حفظ زیبائی و شادابی است. در خندیدن تنها یک عضله اصلی بهکار گرفته میشود؛ در صورتیکه برای بروز حالتی چون خشم و اندوه و اخم تعداد زیادی از عضلات باید درهم کشیده شوند. لبخند موجب میشود تا افراد سرزندهتر و شادابتر بهنظر برسند، زیرا افزایش جریان خون موجب قرمز شدن صورت شده و شادی خاصی بر ما مستولی میشود. چشمها خنده را دریافت میکنند و اگر شدت خده زیاد باشد، مجاری اشک فعال میشوند. تحقیقات بیانگر این است که اشک چه در اثر شادی و چه ناراحتی، علایم فشار و استرس را کاهش میدهد.
● خارج از دهان
بهطور طبیعی دهان ما با باز شدن، اجازه خروج صداهای موزون (ها، ها) را از هوا میدهد و طبق بررسیهائی که بر روی بزاق بیمارانی که بعد از مشاهده یک کلیپ خندهدار انجام دادهاند مشخص گردید که سطح عوامل مقابلهکننده با بیماریها بهنام ایمونوگلوبینها افزایش مییابد و تحقیقات دیگر نشان میدهد که ممکن است عملکرد ایمنی و دفاعی بدن را افزایش دهد.
ادامه مطلب ...این اختلال در بر گیرنده کودکانی است که از دستورها اطاعت نمی کنند ، از لحاظ هیجانی تحریک پذیر و خشن هستند ، پیوسته از یک فعالیت به کار دیگری می پردازند بدون اینکه هیچ یک را به سر انجام برسانند ، تمرکز و توجه در کارها و یا فعالیتها و بازیها در این کودکان پایدار نیست ، اغلب به نظر می رسد که حواسشان جای دیگری است و یا گوش نمی دهند و اینطور به نظر می رسد که آنچه را که گفته شده است نشنیده اند ، اکثر این کودکان بد اخلاق ، ستیزه جو ، نافرمان و پرخاشگر هستند و با کودکان دیگر میانه خوبی ندارند و به طور کلی لجوج ، ریاست طلب و بی انضباط هستند ، رفتارهای غیر قابل پیش بینی انجام می دهند ، مرتب در حرف دیگران می پرند ، اشیا را از دیگران می قاپند و به چیزهایی دست می زنند که اجازه آن را ندارند .
این کودکان وقتی که بزرگتر می شوند در کارهای گروهی مشکل دارند و در مدرسه نمی توانند یکجا آرام بگیرند به طور مکرر از جای خود بلند می شوند و یا از میز آویزان می شوند. بیش فعالی ممکن است به صورت بر قراری ، ناآرامی در جای خود ، دویدن ، جهیدن و بالا و پایین پریدن در موقعیتهای نامربوط ، ناتوانی در ساکت ماندن و یا بیش از حد حرف زدن نیز نمود می یابد.
این کودکان معمولا در نوباوگی علائمی از خود نشان می دهند مانند : خواب کم و گریه زیاد دارند ، به نور و صدا و حرارت و سایر تغییرات محیطی به سرعت به گونه ای غیر عادی پاسخ می دهند ، مرتب در حال جلو و عقب کردن خودشان هستند ، معمولا در آغوش مادر آرام نمی گیرند و جیغ می زنند و لگد می اندازند و حتی در گرفتن پستان مادر هم مشکل دارنددر این نوع اختلال ممکن است بر اثر بالا رفتن سن کودک ، مسئله خود به خود حل شود اما این کودکان اگر به حال خود گذاشته شوند در بزرگسالی رفتارهای ضد اجتماعی از خود نشان می دهند.
اکثر این کودکان از هوش بالا برخوردارند و کارهایی که انجام می دهند غیر مترقبه و ناگهانی است و خطر را احساس نمی کنند.
به طور کلی می توان گفت الگوی پایدار این اختلال کمبود تمرکز و توجه ، بیش فعالی و پرخاشگری است ، البته باید این خصوصیات حداقل به مدت شش ماه در کودک ثابت باشد تا بتوانیم بگوییم که کودک دچار این اختلال شده است.
علل ایجاد این اختلال هنوز به طور قطعی ناشناخته است ، عوامل متعددی از قبیل وراثت ، مشکلات و مسائل در هنگام تولد ، عوامل عصب شناختی ، حساسیت غذایی و متغیرهای محیطی مطرح شده است اما هیچ یک تایید و یا رد نشده اند. پژوهشها حاکی از آن است که پسران بیشتر از دختران به این اختلال مبتلا می شوند.
در درمان این کودکان روشهای رفتار درمانی به همراه رژیم غذایی خاص و داروهایی که پزشک برای درمان این اختلال تجویز می کند بهترین نتایج را در کنترل علائم دارد.
والدین چنین کودکانی باید با مراجعه به روانپزشک و یا روانشناس با شکیبایی و ثبات قدم در این مسیر به فرزندشان کمک کنند.
روانشناسی عبارت از کشف دروغهایی است که به خود میگوییم و همچنین تعیین حد و مرز راست هاست.
روانشناسی از تمام نظامهای علمی موجود قدمت بیشتری دارد. میتوان ریشههای آنرا تا سده چهارم و پنجم پیش از میلاد با دانشمندانی چون افلاطون و ارسطو دنبال نمود. ولی به قول هرمن ابینگهوس، قرن ۱۹، ”روانشناسی پیشینهای دراز اما تاریخچهای کوتاه دارد (شولتز و شولتز، ۱۳۷۲، ص ۱۸). یک فیلسوف تحصیل کرده آلمانی بنام رادولف گوسلنیوس ابداع کننده اصطلاح «روانشناسی» است (۱۹۵۰). معنی ریشه کلمه روانشناسی از کلمه (روان) بمعنای "روان در زبان یونانی است. تا حدود اواخر سده نوزدهم، روانشناسی به عنوان شاخهای از علم فلسفه شناخته میشد. و همچنین به عنوان یک کیش در برخی فرهنگها در نظر گرفته میشد که شامل تهاجم افکار و نابودی یگانگی درونی میگردید. در سال ۱۸۷۹ شخصی بنام ویلهلم وندت (که به پدر روانشناسی نیز معروف است) اقدام به تأسیس یک آزمایشگاه در دانشگاه شهر لایپزیک آلمان نمود که تمرکز اصلی آن بروی مطالعات روانشناسی قرار داشت. در سال ۱۸۹۰ ویلیام جیمز درکتاب خود با نام "اصول روانشناسی به بسیاری از پرسشهای مطرح شده در باب بنیادهای روانشناسی که تا سالها بعد توسط روانشناسان مطرح گردیده بودند، پاسخ داد. از دیگر افراد مطرح در این رشته هرمن ابینگواس (پیشتاز تحقیقات حافظه)، دانشمند روسی با نام ایوان پاولف (شخصی که مبتکر فرآیند یادگیری شرطی شدن کلاسیک است) میباشند.
ادامه مطلب ...